ابزار وبمستر

مرگ قو ها

 ندیدیم و دیدند زخم نهان را

کشیدند بر مرگ قو هاکمان را

دو صد فتنه در بیضه دارد زمانه

نمردیم و دیدیم آخر زمان را

مرا حاصل از زندگی خون دل شد

که مشکل گرفتند این امتحان را

نه چشمی که بر حال زارم بگرید

نه گوشی که تا بشنود ناله،جان ار

دگر قاتل لاله وگل خزان نیست

که تیغ است در  آستین باغبان را

دگر گرگ نامحرم بره ها نیست

زمانه عوض کرده رای شبان را

چه دارد بجز بند تکفیر بر پای

هرآن کس که آزاد خواهد بیان را

دل مست مستوریم را نخواهد

اگر بشکنی باز رطل گران را

بهاری که گفتی خزان در خزان بود

که سوزش به درد آورد استخوان را

پلید است از خاک آلوده دامن

نشانی که دادی به من آسمان را

چه شد رقص طوفان دریا که اینک

سپرده به هر هرزه بادی عنان را

اگر یار زیبا رخم بار دیگر 

پریشان کند زلف عنبر فشان را

به جمعیت دل رسد ملک جانم

ز تن میبرم فتنه انس جان را

ثالث



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : سه شنبه 11 آذر 1393برچسب:, | 1:10 | نويسنده : محمود داداش رستمی ثالث |